زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

تشبیه استهزای اشراف قوم نوح (قرآن)





در قرآن کریم به وعده نوح - علیه السلام- به استهزای اشراف قومش، همانند استهزاگری آنان نسبت به نوح اشاره شده است.


۱ - تشبیه استهزای اشراف قوم نوح



در سوره هود آیه ۳۸ به وعده نوح- علیه السلام- به استهزای اشراف قومش، همانند استهزاگری آنان نسبت به نوح -علیه السلام- اشاره شده است:
و یصنع الفلک وکلما مر علیه ملا من قومه سخروا منه قال ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون. «و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که اشرافی از قومش بر او می‌گذشتند او را مسخره می‌کردند می‌گفت اگر ما را مسخره می‌کنید ما (نیز) شما را همان گونه که مسخره می‌کنید مسخره خواهیم کرد.»

۱.۱ - استهزاء نوح


در پایان آیه به نوح هشدار می‌دهد که از این به بعد" در باره ستمگران شفاعت و تقاضای عفو مکن چرا که آنها محکوم به عذابند و مسلما غرق خواهند شد" (و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون) این جمله به خوبی می‌فهماند که شفاعت در باره همه کس ممکن نیست، بلکه شرائطی دارد که اگر در کسی موجود نباشد پیامبر خدا هم حق شفاعت و تقاضای عفو در مورد او ندارد (به جلد اول تفسیر نمونه مراجعه شود) اما چند جمله هم در باره قوم نوح بشنویم: آنها به جای اینکه یک لحظه با مساله دعوت نوح به طور جدی بر خورد کنند و حد اقل احتمال دهند که ممکن است اینهمه اصرار نوح -علیه السلام - و دعوتهای مکررش از وحی الهی سرچشمه گرفته، و مسئله طوفان و عذاب حتمی باشد، باز همانطور که عادت همه افراد مستکبر و مغرور است به استهزاء و مسخره ادامه دادند: " و هر زمان که گروهی از قومش از کنار او می‌گذشتند و او و یارانش را سر گرم تلاش برای آماده ساختن چوبها و میخها و وسائل کشتی سازی می‌دیدند مسخره می‌کردند و می‌خندیدند و می‌گذشتند" (و یصنع الفلک و کلما مر علیه ملا من قومه سخروا منه).
" ملاء" آن اشراف از خود راضی همه جا مستضعفان را به مسخره می‌گیرند و آنها را موجوداتی پست و در خور تحقیر می‌پندارند، چرا که زر و زور ندارند، نه تنها آنها را مسخره می‌کنند، بلکه افکارشان هر قدر بلند باشد و مکتبشان هر اندازه ریشه دار باشد و اعمالشان هر چند کاملا حساب شده باشد به پندار آنها در خور تحقیر است و به همین دلیل پند و اندرز و هشدار و اعلام خطر در آنها اثر نمی‌کند، تنها تازیانه‌های عذاب دردناک الهی باید بر پشت آنها نواخته شود.

۱.۲ - مسخره کردن مشابه


می‌گویند این گروه‌های اشراف قوم نوح هر دسته نوعی استهزاء که مایه خنده و تفریح بود برای خود انتخاب می‌کردند.
یکی می‌گفت: ‌ای نوح مثل اینکه دعوی پیامبری نگرفت آخر سر، نجار شدی!. ..
دیگری می‌گفت: کشتی می‌سازی بسیار خوب، دریایش را هم بساز! هیچ آدم عاقل دیده‌ای در وسط خشکی کشتی بسازد؟!. ..
بعضی دیگر شاید می‌گفتند: اوه کشتی به این بزرگی برای چه می‌خواهی، لا اقل کوچکتر بساز، که اگر بخواهی به سوی دریا بکشی برای تو ممکن باشد! می‌گفتند و قاه قاه می‌خندیدند و می‌گذشتند و این موضوع در خانه‌ها و مرکز کارشان به اصطلاح سوژه بحثها بود، و با یکدیگر در باره نوح و کم فکری پیروانش سخن می‌گفتند!: پیر مرد را تماشا کن آخر عمری به چه روزی افتاده است؟ حالا می‌فهمیم که اگر به سخنان او ایمان نیاوردیم حق با ما بود. اصلا عقل درستی ندارد!! و اما نوح با استقامت فوق العاده‌ای که زائیده ایمان است با جدیت فراوان به کار خود ادامه می‌داد، و بی اعتنا به گفته‌های بی اساس این کوردلان از راضی به سرعت پیشروی می‌کرد، و روز به روز اسکلت کشتی آماده تر و مهیاتر می‌شد، فقط گاهی سر بلند می‌کرد و این جمله کوتاه و پر معنی را به آنها می‌گفت:
" اگر امروز شما ما را مسخره می‌کنید ما هم همین گونه در آینده نزدیکی شما را مسخره خواهیم کرد"! (قال ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون):
آن روز که شما در میان طوفان سرگردان خواهید شد و سراسیمه به هر سو می‌دوید و هیچ پناهگاهی نخواهید داشت و از میان امواج فریاد می‌کشید و التماس می‌کنید که ما را نجات ده آری آن روز مؤمنان بر افکار شما و غفلت و جهل و بی خبریتان می‌خندند.

۲ - پانویس


 
۱. هود/سوره۱۱، آیه۳۸.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۹۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۹۱.    


۳ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۰۴، برگرفته از مقاله «تشبیه استهزای اشراف قوم نوح».    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.